آموزش فیلمنامه‌نویسی، تحلیل سکانس‌های فیلم Terminator 2

آموزش فیلمنامه‌نویسی، تحلیل سکانس‌های فیلم Terminator 2-

آموزش فیلمنامه‌نویسی، تحلیل سکانس‌های فیلم Terminator 2

ساختار ۸ سکانس در فیلمنامه نویسی

تحلیل سکانس‌های فیلم Terminator 2

راز پنهان در روایت یک داستان قوی

یادگیری استفاده از سکانس‌ها یکی از قدرتمندترین ابزارهای داستان‌گویی در جعبه‌ابزار هر فیلمنامه‌نویس است. در این مقاله، به‌صورت ساده توضیح می‌دهیم سکانس چیست، چطور باید از آن استفاده کرد، و سپس ساختار سکانس‌های فیلم Terminator 2 را بررسی می‌کنیم؛ تحلیلی که به نویسندگان زیادی در مسیر نوشتن فیلمنامه کمک کرده است.


سکانس چیست؟

سکانس از چند صحنه تشکیل می‌شود و در ساختار فیلمنامه، تنها از نظر اندازه از «پرده» کوچک‌تر است. معمولاً هر سکانس باید بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه طول بکشد و در یک فیلم بلند، باید ۸ سکانس وجود داشته باشد — نه کمتر، نه بیشتر.

به‌ظاهر ساده است، اما بسیاری از نویسندگان تازه‌کار درک درستی از قدرت سکانس ندارند. سکانس‌ها کمک می‌کنند مسیر داستان‌گویی‌تان را گم نکنید. اگر فقط از ایده‌ی کلی شروع کنید و مستقیماً سراغ صحنه‌ها بروید، احتمالاً در جزئیات گم می‌شوید. سکانس‌ها مسیر را برایتان مستقیم نگه می‌دارند.


چرا سکانس اهمیت دارد؟

هر سکانس باید متعلق به یک شخصیت باشد.
و می‌توان آن را در یک جمله خلاصه کرد: «این شخصیت در این بخش دقیقاً دنبال چه چیزی است؟»
برای مثال: «سکانس اول درباره‌ی تلاش قهرمان برای فرار از دست افراد دشمن است.»

هر سکانس باید یک آغاز، میانه و پایان داشته باشد. به این ترتیب، شما به‌عنوان نویسنده در واقع در حال خلق داستان‌های کوچک در دل داستان بزرگ هستید.

اگر فقط به ساخت صحنه‌ها بسنده کنید، ممکن است اتفاقات جالبی خلق کنید، اما این صحنه‌ها به هم متصل نخواهند بود و داستان نهایی‌تان پراکنده به نظر می‌رسد.

 

ساختار کلی سکانس‌ها در فیلمنامه بلند

در یک فیلم معمولی باید داشته باشید:

دو سکانس در پرده اول

چهار سکانس در پرده دوم

دو سکانس در پرده سوم


(به جز فیلم‌های حماسی؛ وارد حماسه‌نویسی نشوید!)


سکانس ۱: معرفی وضعیت عادی (Status Quo)

در این بخش، دنیای عادی قهرمان را می‌بینیم. ممکن است وسوسه شوید سریع وارد ماجرا شوید، اما بدون شناخت دنیای عادی، تماشاگر به دنیای جدید اهمیت نمی‌دهد.
نوشتن این سکانس معمولاً سخت‌ترین بخش است چون باید تنش داشته باشد، ولی هنوز به تنش اصلی داستان مربوط نیست.
سکانس اول معمولاً با رخداد محرک (Inciting Incident) پایان می‌یابد — همان اتفاقی که قهرمان را وارد مسیر اصلی می‌کند.

 

سکانس ۲: ورود قهرمان به ماجرا

این سکانس باید قهرمان را کاملاً وارد داستان کند؛ نقطه‌ی بی‌بازگشت. در پایان آن، تنش اصلی فیلم شکل می‌گیرد — تنشی که تا پایان پرده دوم ادامه دارد.

 

سکانس ۳ و ۴: رشد و تحول

در سکانس سوم، ممکن است مقداری توضیح و آرامش ببینیم — مثلاً دیدار با راهنما یا تردید قهرمان نسبت به ماجرا.
سکانس چهارم معمولاً شامل آموزش یا تمرین قهرمان است و باید با نقطه عطف میانی (Midpoint Climax) تمام شود — رویدادی که مسیر داستان را برمی‌گرداند.

 

سکانس ۵ و ۶: ورود به غار درونی (Inmost Cave)

در این بخش، قهرمان وارد خطرناک‌ترین مرحله می‌شود — جایی که با شکست و تلاش دوباره روبه‌رو است. در پایان سکانس ششم، تنش اصلی پاسخ داده می‌شود و تنش جدیدی برای سکانس‌های پایانی شکل می‌گیرد.

 

سکانس ۷ و ۸: نبرد نهایی و رستاخیز

این سکانس‌ها معمولاً شامل پیروزی موقت (False Resolution) و سپس بازگشت قهرمان هستند. در پایان، همه چیز به اوج می‌رسد و داستان بسته می‌شود.


تحلیل سکانس‌های Terminator 2

سکانس ۱: وضعیت عادی

می‌بینیم که جان با والدین خوانده‌اش زندگی می‌کند، پول می‌دزدد و در سالن بازی است. در کنار این، ترمیناتورها را هم در حال جست‌وجوی او می‌بینیم، اما تمرکز روی دنیای عادی جان است.
پایان این سکانس زمانی است که T-1000 در آرکید او را پیدا می‌کند — رخداد محرک.


 

سکانس ۲: تعقیب جان

تمام این سکانس درباره‌ی این است که «کدام ترمیناتور زودتر به جان می‌رسد؟»
وقتی آرنولد (ترمیناتور محافظ) او را نجات می‌دهد و کامیون تعقیب‌کننده منفجر می‌شود، سکانس تمام می‌شود.
از این لحظه، تنش اصلی شکل می‌گیرد: آیا T-1000 موفق به یافتن جان می‌شود؟


 

سکانس ۳: نجات سارا کانر

تنش اینجاست: آیا سارا می‌تواند قبل از اینکه T-1000 او را بکشد فرار کند؟
تمام صحنه‌ها حول محور نجات سارا می‌چرخد.
پایان سکانس، زمانی است که آن‌ها از بیمارستان فرار می‌کنند و تکه‌ای از فلز مذابِ T-1000 روی زمین می‌افتد.
در آغاز این سکانس نیز توضیح مهمی داده می‌شود: ترمیناتور برای جان توضیح می‌دهد که چرا آمده است.


 

سکانس ۴: آموزش و بازسازی نیرو

در این بخش، گروه استراحت می‌کند، سلاح جمع می‌کند و آماده می‌شود.
سکانس با تصمیم بزرگ سارا پایان می‌یابد: حمله به مایلز دایسون.
این نقطه‌ی عطف میانی است — چون سارا از حالت دفاعی (حفاظت از جان) به حالت تهاجمی (تغییر سرنوشت) می‌رود.


 

سکانس ۵: تلاش برای کشتن مایلز دایسون

این سکانس متعلق به سارا است.
او خودش تصمیم می‌گیرد مایلز را نکشد — نه به خاطر دخالت جان یا ترمیناتور، بلکه به خاطر تحول درونی خودش.
پایان سکانس زمانی است که آن‌ها قبل از رفتن به شرکت سایبرداین، در آرامش سیگار می‌کشند.


 

سکانس ۶: ورود به دل تاریکی (سایبرداین)

این همان «ورود به شکم نهنگ» است.
در اینجا هدف مشخص است: نابود کردن ماشین‌ها.
پایان سکانس با انفجار سایبرداین همراه است — و تنش اصلی (آیا T-1000 به جان می‌رسد؟) پاسخ داده می‌شود: بله، او موفق می‌شود.


 

سکانس ۷: خروج از سایبرداین

در این بخش، تعقیب جدید آغاز می‌شود.
تنش تازه: آیا T-1000 می‌تواند جان را بکشد؟
در پایان سکانس، یک پیروزی موقت داریم — زمانی که ترمیناتور دشمن را یخ می‌زند و به قطعات خرد می‌کند. اما این پایان واقعی نیست.


 

سکانس ۸: نبرد نهایی – آیا جان کشته می‌شود؟

وقتی T-1000 دوباره زنده می‌شود، سکانس پایانی شروع می‌شود.
مطابق با الگوی «قهرمان با هزار چهره» (جوزف کمپبل)، در این سکانس شاهد مرگ و رستاخیز هستیم.
ترمیناتور (آرنولد) کشته می‌شود، اما دوباره فعال می‌شود — مرگ، سپس باززایی.
در پایان، T-1000 نابود می‌شود و صحنه‌ی پایین رفتن ترمیناتور در فلز مذاب، پایان کامل داستان است.


 

نتیجه‌گیری

هر یک از این سکانس‌ها با دقت برای یک شخصیت طراحی شده است.
اگر زمان بگیرید، می‌بینید هرکدام حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه هستند.
ترمیناتور ۲ نمونه‌ای عالی از ساختار سکانسی دقیق است، و جیمز کامرون بدون شک یکی از بهترین فیلمنامه‌نویسان زنده‌ی جهان است.

نویسنده رضا عباد

رضا  عباد

متولد 16 آذرماه 1363 مدیریت آموزشگاه عکاسی چیلیک مدرس رسمی سازمان فنی و حرفه ای کشور با بیش از 10 سال تجربه عکاسی و تدریس

ثبت نظر